از افسردگی رها شو را در وب سایت راز درون دنبال کنید .
برای رها شدن از افسردگی با عزت نفس شروع کنید ؛ به این دلیل که فرد افسرده خودش را فردی بی ارزش می بیند
برای رها شدن از افسردگی باعزت نفس شروع کنید :
افسردگی از احساس بی ارزشی و بی کفایتی شروع می شود و یک فرد افسرده خودش را شخصی نالایق می بیند برای همین عزت نفس بشدت پایین است , بنابراین لازم است که پایه های عزت نفس خودش را درست کند .
براساس تحقیقات دکتر آرون بک , بیش از هشتاد درصد بیماران افسرده , خود را انسان بی ارزشی می دانند و متأسفانه مسأله به اینجا ختم نمی شود . تحقیقلت دکتر بک نشان داد که بیماران افسرده , بخصوص در زمینه هایی مثل هوش , توفیق , اشتهار , جذابیت , سلامت , و توانایی که برایشان بیشترین ارزش ها را دارد , احساس ناتوانی می کنند . به اعتقاد دکتر بک , تصویر ذهنی افسردگی را می توان در چهار احساس : مغلوب , علیل , بی کفایت و محروم توضیح داد
.افسردگی یک پناهگاه امن برای شخصی می باشد که احساس بی ارزشی می کندو می تواند به آن پناه ببرد .
فرد افسرده خودش را در برابر احساسات بد ومنفی مغلوب می بیند و برای همین افسردگی را انتخاب می کند و مثل یک فرد ورشکسته در دامن افسردگی احساس امنیت می کند و به همان میزانی که فرد احساسات بد ومنفی بیشتری را تجربه کند , افسردگی در او عمیقتر می شود . وبرای رهایی از این احساسات بد ومنفی شخص افسرده بایست روشهای افزایش عزت نفس را یاد بگیرد .
یادگیری مهارت عزت نفس مانند یک ابزاری است که شخص افسرده عملا تلاش می کند که از دامن افسردگی خارج شود به این دلیل که فرد افسرده مرتب تمرین می کند که سرزنش های درونی خودش که عزت نفس اورا مورد حمله قرار داده ان خنثی کند .و آرام آرام یاد می گیرد که افسردگی را مدیریت کند و آنرا تحت اختیار و کنترل خودش در بیاورد .
علی دانشجوی رشته حقوق بود که سر کلاس احساس ناراحتی می کرد : ” اگر استاد از من سؤال کند , احتمالا آبروریزی خواهم کرد .” با آنکه ترس علی از رفتن آبرویش ساخته و پرداخته ذهن خودش بود .
علی طی مکالمه ای که با روان شناس داشت مشخص شد که مشکل اصلی او چیز دیگری است .
مشاور: به فرض که نتوانستی جواب درست بدهی ؛ چرا باید ناراحت شوی ؟ چرا باید برایت حکم یه مسأله یا مشکل را پیدا کند ؟
علی : آن وقت فکر می کنم که آدم کودنی هستم .
مشاور : به فرض که فکر کنی کودن هستی , چرا باید ناراحت شوی ؟
علی : برای اینکه با دیده تمسخر نگاهم می کنند .
مشاور: گیرم که حرفت درست باشد ؛ خوب که چی ؟
علی : آن وقت احساس بدبختی می کنم .
مشاور : برای چه ؟ چرا باید با نگاه تمسخر آمیز مردم احساس بدبختی کنی ؟
علی : معلوم می شود که آدم بی ارزشی هستم . ازآن گذشته , ممکن است بعدها در وکالتم اثر بگذارد . ممکن است نمره بد بگیرم ؛ شاید هم به مقام وکالت نرسم .
مشاور : گیرم کهوکیل هم نشدی . فرض کنیم و بازهم می گویم فرض کنیم که مردود شوی ؛ چرا باید ناراحت بشوی ؟
علی : برای اینکه رؤیای همه عمرم باطل می شود
مشاور : خوب که چی ؟
علی :زندگی ام بی مفهوم می شود . آدم شکست خورده ای می شوم و معلوم می شود آدم بی ارزشی بوده ام .
دراین مکالمه کوتاه علی نشان داد که همه ناراحتی اش این است که اگر اشتباهی بکند , مورد سرزنش دیگران قرار بگیرد .فکر می کرد اگر کسی اورا به دیده تحقیر ببیند همه اورا به همین دیده می بینند .
بدنبال مهر تأیید دیگران بود یعنی ارزش خود را دیگران می دید و بدون تأیید دیگران به صفر مطلق تبدیل می شد .
خودشناسی – افسردگی – راز درون – شهناز غفاری