استرس ( فشار عصبی ) از نظر لغوی از کلمه لاتین استرینجر به مفهوم به هم رفتن , قبض شدن و….گرفته شده است . استرس هرنوع فشار روحی و روانی که ما آنرا تجربه می کنیم .
استرس و علل :
فاطمه با من تماس گرفت و گفت دچار استرس شدید هستم و زمانی که من و فاطمه باهم گفتگو کردیم متوجه شدم فاطمه در طی چند روز گذشته بر اثر بیماری فرزندش و امورات مربوط به درمانش دچار اضطراب شدید بوده است و از نگرانی حاصل از سلامتی فرزندش اورا دچار اضطراب شدید می کرد .
استرس برای هرکسی زمینه خاص خودش را دارد و اگر شما در زمره افرادی هستید که دچار استرس شدید می شوید قطعا توسط یک فرد متخصص دلایل درون فردی آنرا بررسی نمایید .
نظریه مرتبط با استرس :
من در اینجا به استرس فاطمه از طریق نظریه روان کاوی می پردازم , هرچند که نظریه های دیگری در زمینه استرس هست که به امید خدا در آینده اگر مجالی بود به آنها خواهم پرداخت .
زمانی که فاطمه با من تماس گرفت و از اضطراب خودش صحبت کرد و بعدش متوجه شدیم موضوعی تحت عنوان بیماری فرزند اورا دچار استرس کرده بود و افکار منفی ناشی از بیماری فرزندش اورا مضطرب کرده بود ؛ با توجه تحقیقات وسیعی که در زمینه استرس انجام شده است و استفاده گسترده ای که از مفهوم استرس می شود , هنوز هم استرس به طور دقیق تعریف نشده است .
نظریه پردازان و پزوهشگران مختلف نیز هرکدام استرس را از زاویه متفاوتی تحلیل نموده اند .
دراینجا به تحلیل استرس فاطمه بر اساس نظریه روانکاوی می پردازیم
نظریه روان کاوی :
از نظر فروید ” من ” هسته اصلی شخصیت است و هر نوع تهدید به ارزش و کفایت آن , در واقع هسته مرکزی وجود شخص را تهدید می کند . به هنگام تهدید ” من ” مکانیسم های ذفاعی مختلفی به منظور حفظ ” من ” از تحقیر و و در هم پاشیدگی به کار گرفته می شوند . ما همواره از این مکانیسم ها استفاده می کنیم , زیرا وجود آنها برای ناچیز جلوه دادن شکست ها و حمایت در نگرانی ها و احساس ارزش و کفایت فردی ضروری است . البته اگر در استفاده از مکانیسم های دفاعی افراط شود , دفاع هایی که برای حفظ تمامیت شخص به وجود آمده است , خود موجب بروز اختلال می شوند. گاهی مکانیسم های ذفاعی ( برای مثال دلیل تراشی ) زمانی به کار برده می شوند که افراد برای مستدل جلوه دادن عقاید و رفتار خود در تکاپو هستند . هنگامی که از درک اتفاقات و حوادث ناموافق و مخالف عاجز می مانیم یا در مقابل عمل و رفتار خود یا وقایع خارجی دچار استرس می شویم دفاع های ایمنی بخش برای حمایت ما در مقابل اضطراب وارد عمل می شوند .
میزان استرس قابل تحمل در فرد بدون آنکه علائم اختلال و بهم خوردن سازمان رفتاری و تمامیت فردی در وی بروز کند , قدرت تحمل استرس نامیده می شود ( روزنمن و سیلگمین ۱۹۸۹)
بنا بر نظریه فروید , عصب شناس و روان کاو سر شناس اتریشی , شخصیت انسان از سه عنصر تشکیل شده است ؛ ” من ” (یا نهاد یا ) , “فرا من ” ( ایگو ) و” فرامن ” ( سوپر ایگو ).
این سه عنصر در تعامل بایکدیگر , رفتارهای پیچیده انسانی را بوجود می آورد .
نهادیا من تنها مؤلفه شخصیت است که از بدو زایش انسان حضور دارد , خود یا آن بخش از شخصیت است که مسئول برخورد با واقعیت است .فرامن , آن جنبه از شخصیت است که در بردارنده آرمانها و استاندارهای اخلاقی و درونی لست که ما از پدر و مادر و جامعه کسب می کنیم .
“من” فاطمه که همان هسته اصلی شخصیت فاطمه است بابیمار شدن فرزندش مورد تهدید واقع شده است و غریزه مادری او مورد حمله قرار می گیرد , ارزشهای فاطمه به عنوان یک زن زیر سوال می رود چرا که درخانواده فاطمه یک زن خوب , زنی است که به شکل وسواس گونه مراقب فرزندش باشد و اگر فرزند آسیبی ببیند مورد سرزنش قرار می گیرد و فاطمه خودش را از این بابت مقصر می داند و با افکار منفی خود تخریبی می کند و احساس ارزشمندی خودش را زیر سوال می برد و دچار اضطراب شدید می شود و خود که تلاش می کند فاطمه را با واقعیت مواجه کند و از فاطمه در این شرایط مراقبت کند در برابر مکانیسم دفاعی فاطمه که خود سرزنشی می باشد کاری از دستش بر نماید و فاطمه بایست با کمک مشاور فراخود را که حاوی پیامها و ارزشهای والدین و جامعه است مورد بررسی قرار دهد و آنها را یکبار دیگر از نوع اصلاح کند و مشاور به فاطمه کمک کرد بتواند مکانیسم دفاعی یعنی سرزنش گری را بشناسد و به فاطمه آموزش داد که به چه شکلی افکار منفی را مدیریت کند و با کمک بزرگسال سالم فاطمه یاد گرفت بزرگسال سرزنشگر را ساکت کند و صدای خود را که به فاطمه واقعیت ها را می گفت شنید و باورهای جدیدی را که مبتنی بر ارزشمندی یک زن هست را به او آموخت .