بهانه و دلیل تراشی

بهانه و دلیل تراشی زمانی اتفاق می افتد که ما نمی توانیم در زمینه ای موفق شویم و یااینکه دوست نداشته باشیم کاری را انجام دهیم . دلیل تراشی نشان دهنده این است که ما می خواهیم ضعف خودمان را بپوشانیم .

در این مقاله منظور ما از بهانه و دلیل تراشی یکی از مکانیسم های دفاعی است که افراد در برابر ناتوانی خودشان به کار می برند .

مکانیسم دفاعی در حیطه روانی به سازو کارهای روانی ما برای دفاع خودمان از احساسات بد و ناخوشایند می باشد یعنی هر زمان ما نسبت به چیزی احساس بدی پیدا کردیم کلید احساسات را خاموش می کنیم و از هوشیار به نا هوشیار می فرستیم .

این ضربالمثل رو حتما شنیده اید که می گویند گربه دستش به گوشت نمی رسد می گوید پیف پیف گوشت بو می ده ….

مکانیسم های دفاعی حال دل ما رو خوب می کنند ,اگر من در حرفه ام شکست بخورم و بگویم اوضاع بازار خراب بود جلوی اضطراب های من که ناشی از بی کفایتی ام درزمینه شغلی هست گرفته می شود .

بنابراین بهانه و دلیل تراشی حالت یک سپردفاعی هست برای جلوگیری از حال خرابی من .

بهانه و دلیل تراشی ممکن است تا حدودی حال دل من را بصورت موقت خوب کند اما مشکل اساسی من را حل نمی کند و برای اینکه ما بتوانیم دست از بهانه ودلیل تراشی برداریم لازم است که برگردیم به دوران کودکی خودمان ببینیم چه اتفاقاتی در گذشته مارخ داده است که در صورت عدم موفقیت ما بشدت بهم ریخته می شویم و زمانی که ما ریشه اضطراب ها را شناختیم آن زمان می توانیم دست از بهانه و دلیل تراشی بر داریم , برفرض مثال شما محصولی برای فروش دارید و به افراد محصول خودتان را معرفی می کنید و جواب رد می شنوید حال چنانچه شما واوکاوی شده اید متوجه خواهید شد ممکن است اضطراب شما بخاطر این بوده است که والدین شما را طرد کرده اند و عزت نفس شما آسیب دیده است و اگرعزت نفس  خودتان را تقویت کنید طرد شدن از طرف دیگران به شدت حال شما راخراب نخواهد کرذ و اگر خودپنداره خودتان را مثبت کنید بازهم قدرت این را خواهید داشت که محصول خودتان را به مشتری جدید معرفی کنید.

بهانه و دلیل تراشی مربوط به زمانی است ما نگرش مثبت به خودمان نداریم و برای اینکه بتوانیم نتایج درست بگیریم لازم است مهارت عزت نفس را یادبگیرم .