مخربترین باور همین جمله است که بطور ناخود آگاه درضمیر ما انسانها قرار دارد .
وقتی نوزاد وارد مرحله کودکی می شود مرتب از جانب پدر و مادر پیامهایی را دریافت می کند که این پیامها بیانگر این هستند که تو به اندازه کافی خوب نیستی ؛ مثلا کودک کار اشتباهی می کند وسریع پدر ومادر می گویند حالا که این کار را کردی دیگه دوستت ندارم و این احساس طرد شدن باعث می شود کودک خودش را سرزنش کند و به خودش بگوید حتما به اندازه کافی خوب نیستم که پدر و مادرم دوستم ندارند وجالبه که این نوع برخوردها مرتب از طرف دیگران تکرار می شود و کودک برای اینکه مورد تأیید قرار بگیرد طبق میل دیگران عمل می کند و بدترین قسمت کار این است که شخص کارهای را که درست هست اما مورد تأیید دیگران نیست را نیز انجام نمی دهد . معمولا افرادی که به من مراجعه می کنند می گویند کار مورد علاقه ام را بخاطر خانواده یا بخاطر مخالفت همسرم انجام نمی دهم وشخص دقیقا به همین دلیل احساس خرسندی ورضایت از زندگی ندارد . وقتی به شخص می گویم که از الان می توانی کار مورد علاقه ات را دنبال کنی باز هم ترس نهفته در درونش او را به توجیه وبهانه وا می دارد ومی گوید الان دیگه خیلی دیر شده است یا اینکه ممکن است با این کار زندگیم از هم بپاشد وبهانه ها ی فراوان .
وقتی شخص این پیام را از درون خودش دریافت می کند ” به حد کافی خوب نیستم ” به این نتیجه می رسد که لیاقت چیزهای مورد علاقه اش را ندارد .
وقتی که فرد این باورکه “به حد کافی خوب نیستم ” را در خود دارد قطعا نمی تواند یک زندگی لذت بخش
موفقیت آمیز ، همراه با سلامت جسم وروح داشته باشد . این باور باعث می شود افکار منفی در صندوقچه ذهن پرورش یابد . افکار غلط ومنفی باعث می شود اوضاع بیرونی نیز به همان منوال پیش برود .
این باورها از کجا می آیند؟ جان ولوود در کتاب ” عشق و بیداری ” جهان درون ما را به کاخی تشبیه می کند . کاخی بسیار باشکوه را با هزاران اتاق و سرسراهای بزرگ مجسم کنید که یکایک اتاق های آن در حد کمال است و هر کدام هدیه خاصی را در بردارد . هر اتاقی نشانه یکی از جنبه های شما ویکی از اجزای تشکیل دهنده کاخ کامل است . در کودکی وجب به وجب کاخ خود را بی هیچ خجالت یا قضاوتی گشتید وشجاعانه موهبت و معمای موجود در تک تک اتاق ها را جست و جو کردید . آن دوران هر اتاقی را اعم از اتاق خواب ، دستشویی ، زیر زمین یا انباری را عاشقانه پذیرفتید . در آن هنگام هر اتاقی برایتان بی همتا وکاخ شما سرشار از روشنایی ، عشق و شگفتی بود .
تا آن که روزی کسی به باغ شما آمد وگفت که آن اتاق نقصی دارد و شایسته این کاخ نیست . او گفت :” اگر می خواهی کاخی بی نقص داشته باشی ، باید درآن اتاق را قفل کنی ” وشما که خواهان عشق وپذیرفته شدن بودید ، به سرعت در آن اتاق را بستید . به مرور زمان افراد بیشتری به کاخ شما آمدند و هر کدام نظر خود را درباره اتاق ها گفتند ؛ یکی این اتاق را دوست نداشت و آن یکی ، آن دیگری را . بتدریج اتاق ها را یک به یک بستید . اتاق های بی همتای شما از روشنایی در آمده ، به تاریکی فرو رفتند و بدین سان چرخه ای آغاز شد . ازآن پس بنابه دلایل گوناگون درهای بیشتری را بستید . دری رابستید ، چون می ترسیدید ودر دیگری رابستید ، چون به گمان شما آن اتاق بیش از اندازه جسور بود . در اتاق هایی رابستید که درکاخهای دیگر نظیر آنها را مشاهده نمی کردید . خلاصه آنکه همه آن اتاق هایی که مطابق معیارهای جامعه یا آرمانهای شمانبودند ، بستید .
آن روزهایی که کاختان نامحدود و آینده شما تابناک و هیجان انگیز به نظر می رسید ، گذشت . دیگر به یکایک اتاق های خود هم اندازه عشق نمی ورزیدید و آنها را ستایش نمی کردید . اکنون دلتان می خواست آن اتاق هایی که روزی موجب شادی شما بودند ، ناپدید شوند . نومیدانه کوشیدید راهی بیابید تا خود را از شر این اتاق ها خلاص کنید ، در حالیکه آنها بخشی از کاخ شما بودند . با گذشت زمان بتدریج وجود آن اتاق هایی که بسته بودید را فراموش کردید . در ابتدا متوجه نبودید چه می کنید ، اما کم کم این کار عادت شد . هرکس درباره چگونگی یک کاخ باشکوه به شما پیامی می دادو برایتان ساده تر بود به سخنان مردم گوش دهید تا آن که به ندای درون خود که کل کاخ شما را دوست داشت ، اعتماد کنید . در واقع بستن آن اتاق ها به شما احساس امنیت می داد . خیلی زود متوجه شدید که فقط در چند اتاق کوچک زندگی می کنید . اینک یاد گرفته بودید چگونه اتاق های زندگی خود راببندید و دیگر اینکار برایتان دشوار نبود .
بسیاری از ما در اتاق های بسیاری را بسته ایم و فراموش کرده ایم که روزگاری کاخی با شکوه بوده ایم . بتدریج پذیرفته ایم که ما فقط یک خانه کوچک دو اتاقه مخروبه هستیم . اکنون مجسم کنید ، کاخ شما مکانی است که تمامی وجودتان را چه خوب وچه بد در خود جای می دهد و همه وییگیهای موجود دراین سیاره در شما افت می شود . یکی از اتاق هایتان عشق است ، یکی شجاعت ، یکی وقار ودیگری بزرگواری
تعداداتاق ها بی شمار است ؛ خلاقیت ، لطافت ، درستی ، اصالت ، سلامت ، اعتماد به نفس ، جذابیت ، قدرت ، خجالت ، نفرت ، زیاده خواهی ، بی مهری ، تنبلی ، خود پسندی ، بیماری و بدی ازجمله اتاق های کاخ شما هستند . هر اتاق بخش ضروری از ساختمان است و نقطه مقابل هر اتاق نیز در جایی از کاخ شما وجود دارد . خوشبختانه ما هیچ وقت به کمتر از آنچه می توانیم باشیم ، راضی نمی شویم . نازضایتی ما ازخودمان موجب می شود که به جستجود اتاق های گمشده کاخمان بپردازیم . فقط از طریق باز کردن یکایک اتاق های کاخمان است که به بی همتا بودن وجود خود پی می بریم .
برای اینکه ما این احساس ” به حد کافی خوب نیستم ” را از درون خودمان حذف کنیم لازم که به گذشته خودمان برگردیم و ببنیم کدام ویژگیها ی مثلا جسمی یا فکری یا رفتاری ما را دیگران تأیید نمی کرده اند
مثلا ممکن در دروران کودکی یا نوجوانی به ما گفته شده لاغر ودراز هستیم یا چاق وگنده . یا شاید به ما گفته اند کودن احمق . یا اگر مثلا ما گفتیم می خوایم خواننده بشویم سریع به ماگفته شده مگر تو بابات یا ننه ات خواننده بوده که تو هوس خوانندگی به سرت زده است . من پیشنهاد می کنم تمام آن چیزهایی را که دیگران در شما سرکوب کرده اند یا جملات وعبارات را بر روی کاغذ بنویسید قبل از هرکاری روبروی آینه قرار بگیرید وتمام ویژگیهای جسمانی که از طرف دیگران رد شده است را باصدای بلند بگویید دوست دارم مثلا به خودتان بگویید من سرکچل خودم یا شکم گنده خودم را دوست دارم یا صفات بدی را که در خود پنهان کرده اید به زبان بیاورید مثلا اگر دروغگویی را ازدید دیگران پنهان کرده این به خودتان بگویید من دروغگو هستم وسپس از این ویژگی خودتان تشکر کنید که در شما وجود دارد و باحضورش به شما کمک می کند که شهامت وجرأت ورزی در شمارشد یابد .
دقت کنید ببیند چه فعالیتهای را دوست داشته اید که انجام دهید و بدلیل مخالفتهای خانواده از انجام آنها صرفنظر کرده اید و برای آنجام آن فعالیتها بدون ترس برنامه های جدیدی برای خودتان تدارک ببینید .
نکته آخر اینکه : این چراغی که بوسیله خودشناسی در مسیر رشد شما قرار گرفته است نیاز به مراقبت دارد وشما با مطالعه بیشتر و با آموزشهای بیشتر واستفاده از یاری وهمراهی افرادی که به شناخت وبهبود فردی رسیده اند این چراغ را درمسیر خودتان روشن نگه دارید .
خیلی خوب بود . باید تکنیک آینه رو انجام بدم. فکر میکنم موثره
سلام دوست عزیز
خوشحالم