حس خوب و حال خوب رابطه مستقیم با هم دارند و برای اینکه بتوانیم حال خوب را تجربه کنیم بایست بتوانیم حس خوب را درخودمان ایجاد کنیم .
حس خوب و حال خوب را بایست عملا در خودمان به جریان بیندازیم .
اینکه بسیاری از انسانها فکر می کنند حس خوب و حال خوب نتیجه امکانات و رفاه مالی می باشد الزاما درست نمی باشد به این دلیل که برمبنای تحقیقاتی که در کشورهای غربی و آمریکا انجام گرفته است علیرغم اینکه رفاه مالی در این کشورها وجود دارد مردم به لحاظ شادی و رضایت درونی در سطح پایینی وجود دارند و مصرف داروهای ضد افسردگی و اعصاب در بین مردم رایج است . بنابراین برای به دست آوردن حس خوب و حال خوب بایست اقدامات عملی انجام بگیرد .
در اینجا من متذکر می شوم که حس خوب و حال خوب با مقوله هیجان فرق دارد یعنی اینکه هیجان براثر یک اتفاق خاص در زندگی به ما دست می دهد بطور مثال زمانی که ما برای اولین بار شخص دلخواه خودمان را برای ازدواج ملاقات می کنیم یا اینکه پروزه ای را برای حرفه خودمان راه اندازی می کنیم یا اینکه عزیزی را در زندگی از دست می دهیم دچار یکسری هیجانات خاصی می شویم که این هیجانات به مرور زمان کمرنگ می شوند و پس از مدتی آن هیجان فروکش می کند اما حس خوب و حال خوب دارای پارامتر ماندگار می باشد و درونی می باشد و الزاما وابسته به شرایط بیرونی نمی باشد .
برای بدست آوردن حس خوبی که منجر به حال خوب پایدار باشد بایست یکسری اقدامات عملی انجام گیرد برفرض مثال زمانی که من دوست دارم هر روز صبح باحس خوب امیدواری ازخواب برخیزم لازم است که یکسری تجزیه و تحلیل های درونی انجام دهم که ببینم چه عواملی وجود دارد که باعث می شود من با حس ناامیدی از خواب برخیزم .
برای اینکه بتوان برمقوله حس خوب و حال خوب تمرکز کرد ابتدا بایست سه مقوله مورد بررسی قرار گیرد بخاطر اینکه این سه مقوله در ایجاد حس بد نقش عمده ای ایفا می کنند.
این سه مقوله عبارتند از : آسیب های گذشته ، انتخاب های اشتباه و رفتارهای اشتباه بر فرض مثال شاید شما در دوران کودکی از طرف والدین طرد شده اید و این احساس در شما شکل که گرفته که دوست داشتنی نیستید و زمانی هم که متأهل می شوید باز هم از طرف همسرتان مورد
بی مهری قرار می گیرید و این حس بد و حال بد دوباره در شما زنده می شود که من جذاب و دوست داشتنی نیستم ؛ درحالیکه والدین شما و همسرتان خاصیت عشق ورزیدن و محبت کردن را در خودشان شکل نداده اند و این ربطی به شما ندارد و زمانی که شما به این بینش دست پیدا کنید که رفتار والدین و همسرتان اشتباه می باشد و ربطی به شما ندارد عزت نفس شما آسیب نمی بیند و در نتیجه حس خوب و حال خوب را در خودتان تجربه خواهید کرد .
بنابراین شناخت آسیب های گذشته و تغییر نوع نگرش به شما کمک می کند که به سمت حس خوب و حال خوب حرکت کنید .
و در زمینه انخاب اشتباه ؛ اگر برفرض مثال شما یک رشته تحصیلی انتخاب کرده اید و در حال حاضر هیچ کارایی در زندگی شغلی یا حرفه ای شما ندارد قطعا حس و حال شما بد خواهد شد و احساس بی کفایتی خواهید کرد و اقدام عملی که بایست اینجا انجام بگیرداین است که شما رشته تحصیلی یا مطالعات خودتان را به سمتی ببرید که هم علاقه و استعداد دارید و هم اینکه برای زندگی شغلی شما مناسب است و در این حالت شما می توانید به یک حس خوب درونی را تجربه کنید و اما در زمینه رفتار اشتباه ؛ مثلا شما با یکی از اعضای خانواده خودتان رفتار نادرست انجام داده اید اولین اقدام معذرت خواهی کردن می باشد و دومین کار این است که شما رفتار خودتان را اصلاح کنید .
با تفاسیری که من در این مقاله انجام دادم رسیده به حس خوب و حال خوب نیاز به تلاش هست وبه این راحتی نیست که ما فکر کنیم فقط با عبارات مثبت می توانیم حس و حال خودمان را خوب کنیم . شما اگر می خواهید به این مرحله برسید یا اینکه بایست خودتان یه کمک مطالعات و یکسری تکنیک ها به درجه برسید که این تقریبا بسیار سخت است و یک راه دیگراین است که از یک روان درمانگر کمک بگیرید .
