خودکاوی وخودشناسی نه تنها به درمان بیماری های روحی و روانی ما کمک می کند , بلکه پایه و مبنایی برای تشکیل یک زندگی جدید می باشد .
خودکاوی و خودشناسی را در وب سایت راز درون دنبال کنید .
زمانی که ما از طریق خودکاوی و خودشناسی تمامی جنبه های درونی وجود خودمان و عوامل بیرونی که درتشکیل شخصیت ما اثرگذار بوده است را بشناسیم آن وقت است که می توانیم باتغییراتی که درخودمان انجام می دهیم بر دنیای اطراف خودمان اثرات مثبت تری بگذاریم .
زمانی که ما اقدام به خودکاوی و خودشناسی می کنیم مخصوصا از جایگاه تیپ های عصبی شخصیت که دکتر کارن هورنای به بررسی آنها پرداخته است بر ما آشکار می شود که چند درصد ازکارهایی که انجام می دهیم مبنای واقعی یعنی براساس خود واقعی ما می باشد و چند درصد برمبنای خود کاذب می باشد و دراینجاست که درخواهیم یافت که شخصیت کاذب را کمتر در زندگی , کار و ارتباطات خودمان دخالت دهیم . خودکاوی و خودشناسی پله اصلی و اساسی برای رسیدن به خودباوری و موفقیت می باشد .
روان کاوی در ابتدا به عنوان یک روش درمانی و صرفا طبی به کارمی رفت . فروید کشف کرده بود که بعضی اختلالات و آشفتگی ها جنبه جسمانی ندارند مثل انواع اعتیادها یا ترس ها یا افسردگی روحی و……
و ارآنجا بود که به کشف عوامل پنهان در نا خودآگاه پرداخته شد و از آنجا بود که آشفتگی ها و اختلالات این چنین که پایه جسمانی نداشتند را ” عصبی ” نام گذاشتند .
در طی سالیان اخیر روان پزشکان دریافتند که افراد عصبی نه تنها ازبیماری های که عایم مشهودی ندارند رنج می برند بلکه بطور چشم گیری در تمام ابعاد زندگی و رفتار و روابط خود گرفتار انواع مسائل , ناهنجاری ها و اختلال ها می باشند. ونیز این واقعیت را دریافتند که بسیاری اشخاص دچار اختلالات , نابسامانی ها و آشفتگی هایی در شخصیت خود هستند بی آنکه هیچ نشانه بارزو مشخصی که علایم عصبیت و بیماری های روانی به حساب بیایند در انها مشاهده گردید .
به مرور زمان دانشمندان به این نتیجه رسیدند که در ساختار یک شخصیت عصبی و هستی عصبی ممکن است علایم مشهودی باشد یا نباشد ؛ ولی ناهنجاری ها , اختلال ها و مشکلات پنهان و ناآگاه بطور قطع همیشه در آنها وجود دارد و نتیجه حتمی و اجتناب ناپذیری که بدست آمد این بود که هسته اصلی عصبیت را همین مسائل و مشکلاتی تشکیل می دهد که نمود چندان مشخص و علائم بارزی ندارند .
خودکاوی وخودشناسی –کارن هورنای –رازدرون-شهناز غفاری