سرزنشگردرونی

مقاله ای درباب عزت نفس

رادروب سایت راز درون دنبال کنید

من در گذشته ازاحساس خودکم بینی بشدت رنج می بردم ، نگاه من به دیگران از پایین به بالا بود .

یعنی خودم را پایین تر ازدیگران می دیدم و کمالگرایی درمن بقدری شدید بود که هرزمان به مو فقیتی دست پیدا می کردم احساس رضایت و خوشحالی نمی کردم .

سرزنشگر درونی من مثل یک دیکتاتور باشلاق سرزنش و کمال گرایی مدام درحال ضربه زدن به روان من بود و من بابت این اهریمن دیکتاتور درد زیادی می کشیدم و جالبه که برای فرار ازاین درد مرتب بدنبال کسب موفقیت بودم و کسب موفقیت ها نه تنها درد من رو کمتر نمی کرد بلکه بیشتر رنج می کشیدم .

بخاطر اینکه من نیازمند به کسب موفقیت نبودم بلکه من نیازمند به خودپنداره مثبت بودم . من می بایست عزت نفس خودم را درست می کردم.

یه روز همینطورکه نشسته بودم و محتوای کارگاه عزت نفس را آماده میکردم یک دفعه احساس از

خودبیزاری به سراغم آمد .

لحظه ای به صدای درونم گوش دادم متوجه شدم ازدرون یکنفر داره به من می گه ول کن حوصله داری این

همه نشستی و بخودت فشارمیاری برو زندگی عادی خودت بکن . تو  ازعهده این کار برنمیای .

همین صدای درون داشت حال و احساسم را نسبت به خودم خراب می کرد.

من که ترفندهای جناب سرزنشگر را می شناسم ، دفترم را باز کردم و تمام کلمات تحقیرکننده اش را روی کاغذ نوشتم … احمق ، بی لیاقت ، تنبل ، دست و پاچلفت ، زشت ، نادان …

من چند کلمه رو که نوشتم بهش گفتم دیگه حق نداری بیشتراز این به من توهین کنی ترفندهای دیگری که برای مقابله با سرزنشگر درونی داشتم استفاده کردم تا اینکه بتوانم در برابر حملات آن عزت نفس خودم را حفظ کنم.

بقول روان کاو :کارن هورنای همه کودکان شانس این را ندارندکه دریک خانواده با ساختار سالم رشد کنند .

وچون ساختار خانواده ناسالم یک ساختارتهدید کننده وتحقیرکننده است و کودک درچنین شرایط ناسالم و تحقیرکننده هسته وجودی اش ضعیف می شود و خود ارزشی در فرد نه تنها شکل نمی گیرد بلکه فرد دچار بی ارزشی می شود. احساس بی ارزشی باعث بجود آمدن خود پنداره ضعیف می شود و زمانیکه ما خود پنداره ضعیف داشته باشیم عزت نفس ما ضعیف است .

اهریمن درون که همان سرزنشگردرونی می باشد مرتب با شلاق سرزنش و تحقیر بر روان ما حمله می کنند .

شما تصورکنید یک اهریمن زشت چهره در درن شما نسشته و به محض کوچکترین خطا شروع می کند با شلاق خودش شما را به تازیانه زدن ف چه احساسی پیدامی کنید .

اولا که احساس درد شدیدی می کنید و دوم اینکه به حرفهایش گوش می دهید و سپس دچار رنج می شوید بخاطر اینکه برای فرار از درد به حرفایش گوش داده اید.

راهکار اساسی و اصولی این استکه به حرفهایش گوش دهید و با تکنیک های مقابله ای با این اهریمن برخورد جدی کنید .

احساس خود ارزشی یکی ازمهترین احساسات و از زمره احساسات کلیدی برای تحقق بخشیدن به توانایی ها و خواسته های شماست و قطعا بایست بدنبال ترمیم و بازسازی این احساس درخودتان باشید.

خودپنداره مثبت یاهمان عزت نفس درروابط خانوادگی به شما کمک می کند که بتوانید روابط سالم و درست و شاد را بوجود بیاورید ، مثلا اگر درخانواده از کسی اشتباهی سربزند کسی که عزت نفس خوبی دارد یا ازاشتباه چشمپوشی می کند یا اینکه باشیوه ای درست و منطقی و جرأتمندانه خطای شخص را به وی خاطرنشان می سازد .

اما شخصی که عزت نفس خوبی ندارد شروع می کند به سرزنش و تحقیر طرف مقابل .

درجوامعی که مردمانش بجای پیشنهاد و راهکار مرتب انتقاد می کنند بخاطر این است که افراد از درون عزت نفس بالایی را درخود احساس نمی کنند که به سمت پیشنهاد و راهکار بروند و به حل مسائل بپردازند بنابراین داشتن عزت نفس خوب برجنبه اجتماعی زندگی ما نیز اثرگذار است .

افراد با عزت نفس چون احساس ارزشمندی خوبی نسبت به خودشان دارند به احساس ارزشمندی دیگران حمله نمی کنند و باتحقیر و سرزنش دیگران را خرد و نابود نمی کنند.

همانطوری که روانکاو ( کارن هورنای) می گوید : وقتی که در یک خانواده ناسالم بخاطر تهدیدها و تحقیرها غرورهای عصبی در شخص شکل می گیرد و هسته وجودی انسان ضعیف می شود .

شخصی که دارای غرورعصبی می باشد یادچار خودکم بینی می شود یا دچار خود بزرگ بینی که درهر دوحالت شخص نمی تواند روابط درستی برقرار کند . شخصی که دارای عقده خود بزرگ بینی است ازجایگاه بالا به پایین به دیگران نگاه می کند و رابطه دستوری و قدرت طلبانه دارد و دوست دارد دیگران تحت فرمان او باشند . چنین شخصی اگر دیگران ازدستوراتش سرپیچی کردند مورد خشم و قهر قرارمی دهد .

شخصی که دارای عقده خودکم بینی می باشد ؛ چنین شخصی به دیگران نگاه از پایین به بالا دارد و دراین رابطه فرد چون خودش را کمترازدیگران می بیند اقدام به چاپلوسی یا مهرطلبی می کند و خودش را بخاطر دیگران نادیده می گیرد و شخصی با چنین عقده ای که دارد قطعا به لحاظ درونی سرشار ازنفرت ازدیگران است اما بخاطر ترس از طرد شدن وتنها ماندن هیچگونه اعتراضی نمی کند.

وقتی که غرورهای عصبی درما فعال هستند و اهریمن درون تازیانه بدست حاکم درون ما می باشد قطعا نمی توانیم سلامت روحی و روانی داشته باشیم و همواره در تضاد و کشمکش درونی هستیم و این تضادها و کشمکش های درونی برسایرجنبه های زندگی ما اثرمی گذارد . نسبت به خداخشم داریم ارخودمان بدمان می آید و دردرون نسبت به دیگران رنجش داریم .

احساس بدبختی و بیچاره گی در مابقدری زیاد می شود که به انسان پرخاشگر تبدیل می شویم و یا افسرده می شودیم یا با منفی نگری شدید از دیگران فاصله می گیریم .

شمازمانهایی که بابت سرزنش های درونی خودتان زخمی می شوید و درد می کشید بجای فرار ازدرد با درد مواجه شوید و ببیند آیا سرزنش های جناب سرزنشگر درمورد شما چند درصد واقعی است و چند درصد غلو و بزرگنمایی می باشد که به دروغ بخواهد حال و احساس شما را خراب کند .